شهادت سپهبد صياد شيرازي
صیاد شیرازی سالها در پی صید شهادت گشت، ولی این زلال ابدی در کام دلش نچکید. او غبطه می خورد که چرا دوستان و همرزمانش نوبت به نوبت شهید می شوند، ولی او همچنان در صف انتظار باقی مانده است؟
خاطرات شهید از زبان همسر و فرزندانش
تصور مي شد كه ايشان فقط يك فرد نظامي است اما واقعيت اين بود كه پدرم صرفاً يك نظامي نبود.آيت الله بهاء الديني مي گفتند: «پدرت يك روحاني بود در لباس نظامي. ..».
دوری از یاران شهید
همسر شهید صیاد شیرازی درباره شهادت طلبی ایشان می گوید: «سردار همواره در دعا، نماز و سجده های شبانه اش اشک می ریخت و از خداوند طلب شهادت می کرد. او سخن از غمی داشت که در طول سال های دراز بر دلش نشسته بود و این اندوه دیرینه چیزی نبود جز دوری از یاران شهیدش». این یار همراه، با بغض در گلو ادامه می دهد: «من فقط ناراحتم که او چرا تنها رفت و ما را همراه خود نبرد؛ چون شب آخر هم دعا کردم و شهادت همه اعضای خانواده را از خدا خواستم، در حالی که می بینم خداوند فقط یک نفر را از میان ما برگزید».
پس از شهادت صیاد که مردم برای عرض تسلیت به حضور این شیرزن رسیدند، استوار روی پا ایستاد و ضمن خیر مقدم و خوش آمد گویی، با اراده ای ماندگار خطاب به برخی از میهمانان گفت: «چرا تسلیت می گویید؟! در حالی که شهادت تبریک دارد نه تسلیت؛ صیاد شیرازی به آرزوی دیرینه اش رسید».