مدرسه علمیه فاطمه الزهراء (س)مرند

آمار

  • امروز: 365
  • دیروز: 50
  • 7 روز قبل: 220
  • 1 ماه قبل: 2084
  • کل بازدیدها: 150847
  • خانه 
  • عکس غرور 
  • تماس  
  • ورود 

رهبری

 

آزمون ورودي

17 اردیبهشت 1391 توسط جعفرثانی

آزمون ورودی حوزه های علمیه خواهران باحضورداوطلبان روزجمعه 15 اردیبهشت راس ساعت 10صبح درمدرسه يكتايي از طرف مدرسه علميه فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) مرند برگزارشد.
این آزمون به تحصیل متقاضیان بامدرک دیپلم وبالاتردرمقطع سطح2حوزه های علمیه خواهران اختصاص داردوتعداد140 نفر مجازبه امتحان درسطح2وتعداد12نفرمجاز به امتحان بازپذیری بودند.متقاضيان از شهرستان مرند و هاديشهر
 در اين آزمون شركت داشتند .

داوطالبان دراین آزمون به100سؤال چهارگزینه ای درمحدوده کتابهای درسی عمومی سال های دوم وسوم متوسطه درمدت 100دقیقه پاسخ دادند.
نتایج آزمون ورودی در دهه اول خردادازطریق پایگاه اینترنتی مدیریت سنجش وپذیرش مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران به نشانی www.whc.ir/paziresh اعلام خواهدشدوقبول شدگان به مصاحبه دعوت خواهندشد.

 نظر دهید »

ادامه سوالات از حضرت امير (عليه السلام)

17 اردیبهشت 1391 توسط جعفرثانی

سوال : يا اميرالمؤمنين! جود و بخشش ما حتى آن روز كه دارايى و ثروتمان فراوان بود، اندك شده است. نظر شما در اين باره چيست؟

 

جواب : از بخشيدن اندك، شرم مدار كه بى‏بهرگى و محروم شدن، اندكتر از آن است و آن كه نعمت‏خدا بر او بسيار باشد، نياز مردم نيز به او بسيار خواهد بود.

بخشيدن مال به كسى كه مستحق آن نيست تبذير و اسراف است. چنين بخششى قدر و ارزش بخشنده را در دنيا بالا برده و در آخرت فرود آرد. او را در ديده مردمان گرامى كند و نزد خدا خوار گرداند. چه زشت است فروتنى هنگام نياز و درشتى به قت‏بى‏نيازى (وبالاخره) نه مال براى تو پايدار است و نه تو بر مال برقرار. (2)

 

سوال : اما اى امام بزرگوار! نياز، در بسيارى مواقع، انسان را به سوى خواستن و تقاضا سوق مى‏دهد؟

 

جواب : نگاه داشتن آنچه خود، در دست دارى در نزد من بهتر است از گرفتن آنچه در دست ديگران است و تلخى نوميدى بهتر تا از مردم طلبيدن. بزرگترين توانگرى، چشم نداشتن به مال مردم است. (3)

 

سوال : طمع چگونه است؟

 

جواب : بندگى جاويد است.


2. نهج البلاغه خطبه 15.

3. همان، حكمت 67 و 372; خطبه 126، نامه 31، ص‏306 و نيز نامه 31، ص‏303.

 

 

 نظر دهید »

مقام معلم

12 اردیبهشت 1391 توسط جعفرثانی

«من علمني حرفا فقد صيرني عبدا »

اعجاز بسي  كرده الفباي معلم                     نشات چو گرفته ز تقواي معلم

زيبايي وعشق وهنر ومهروعطوفت             آميخته با طبيعت زيباي معلم

تعليم دهد از پرتو خود راه بلشر را              آن دست بسان يد بيضاي معلم

تعليم دهدمعرفت و دانش و تقوا را               ريزد همه در وگهر از ناي معلم

در گلشن هستي نتوان يافت چنوگل              هرگز نبود سرو ببالاي معلم

آنجا كه خداوند قسم خورده قلم را                گشته است عيان شوكت معناي معلم

من علمني آمده در گفته مولا                     در منزلت و رتبت والاي معلم

در محضر استاد حقير  است ترابي             چون خاك به زير قدم و پاي معلم

 نظر دهید »

بزرگداشت مقام معلم

12 اردیبهشت 1391 توسط جعفرثانی

«من علّمني حرفا فقد صيّرني عبدا»

 1 نظر

پرتوي از نهج البلاغه

10 اردیبهشت 1391 توسط جعفرثانی

در عصر درهاى بسته، در هنگامه جستجو براى يافتن راهى امن و بى‏خطر در تاريكى

 روزگار معاصر كه كسى نيست تا با روزنامه‏نگاران درباره ويژگيهاى امروز به گفتگو بنشيند و از اين طريق به نشانه‏هاى فردا دست‏يابد… به دنبال كسى بودم كه براى من

چيزى بگويد و راهى فرارويم نهد. تصميم گرفتم به ديدار امام على‏بن ابى‏طالب در نهج‏البلاغه بروم و گفت و گويى با جانشين رسول خدا سرور شهيدان و اميرمؤمنان انجام دهم. من قبلا «على‏بن ابى‏طالب‏» را نمى‏شناختم و شناختم نسبت‏به ايشان همانند صدها تن از امثال خودم سطحى و از روى مطالعات تاريخى بود.

براى اين كار بايد به سيد شريف رضى مراجعه مى‏كردم. كسى كه باب شناخت على‏بن ابى‏طالب را در نهج‏البلاغه بخوبى گشوده است و براى من يافتن اين باب درخشش نور هدايت در عصرى تيره و تاريك بود.

مطالعه نهج‏البلاغه شريف رضى كه هفته‏هاى طولانى ادامه داشت آرامشى عميق به من بخشيد. با خواندن نهج‏البلاغه سؤالات من افزايش يافت اما پاسخهاى سخاوتمندانه را نيز در آن مى‏يافتم. براى آغاز سخن با امام على‏بن ابى‏طالب از ايشان اجازه گرفتم تا سؤال اول را مطرح كنم:

 

سوال : سرور گرامى اميرمؤمنان! در عصرى كه در آن به سر مى‏بريم سركشى و طغيان انسانهاى متمدن، عليه پروردگارشان روز به روز افزايش يافته و كبر و غرور و تفاخر و برترى‏جويى ساير همنوعان آنان را بكلى از ارزشهاى معنوى دور ساخته است. شما چه صحبتى با اينگونه انسانها داريد؟

 

جواب : اينگونه انسانها مگر پيام قرآن را نشنيده‏اند كه مى‏گويد: «اى انسان چه باعث‏شد كه به خداى كريم بزرگوار مغرور گشتى؟» «فرزند آدم را با ناز و تفاخر چه كار؟ كه آغازش نطفه‏اى بى‏ارزش بوده و پايانش مردار گنديده، نه خود را روزى مى‏دهد و نه مى‏تواند مرگش را باز گرداند» (1)

 از مجله الغدير، چاپ بيروت شماره 11-10

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • ...
  • 130
  • ...
  • 131
  • 132
  • 133
  • ...
  • 134
  • ...
  • 135
  • 136
  • 137
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

صلوات

موضوعات

  • همه
  • حدیث
    • پیامبر اعظم
  • مقالات
  • مناسبات
  • تاریخی
  • شهدا
  • یاران انتظار
  • پژوهش دینی
  • احکام
  • سیاست دینی
  • علمی
  • هنری
  • روایات
  • حکایات
  • دل نوشته ها
  • ناگفته ها
  • روانشناسی
  • نشست تبلیغی
  • جلسه کاری
  • مسابقات
  • همایش
  • فعالیت های تبلیغی
  • کلام رهبر

جستجو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

amar

وبلاگ استت

| وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس