(بیا تا قدر یک دیگر بدانیم) از مولوی
20 آبان 1391 توسط جعفرثانی
دیوان شمس (غزلیات)
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو مومن آینه مومن یقین شد چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را غرضها را چرا از دل نرانیم