انفاق با قرآن
25 اردیبهشت 1392 توسط جعفرثانی
براي بچه ها شكلات آورده بودند .مصطفي مي گفت :هركس شكلاتش را به من بده ‘براش قرآن مي خوانم .هرچه اصرار كرديم كه آنها را براي چه جمع مي كند ‘چيزي نگفت !من هم گفتم:به شرطي كه براي من ياسين بخوني .مدتي بعد به ديدار خانواده ي شهيدي در بوشهر رفتيم .وضع مالي مصطفي طوري نبود كه بتواند براي آ/نها چيزي بخرد .شكلات ها را درآورد و به بچه ها داد .خجالت كشيدم از اينكه گفته بودم برايم ياسين بخواند.
شهيد مصطفي شمسا‘’زنگ عبور’ص27