آتش در بازار
31 مرداد 1391 توسط جعفرثانی
صاحبدلي مي گفت:سي سال استغفار مي كنم براي آنكه يك بار الحمدلله گفتموحكايت آن چنين بود كه زماني در بازار بغداد آتش افتاد و بعضي از دكانهاي مردم بسوخت و من دكاني داشتم كه سالم ماند .چون اين خبر به من رسيد گفتم الحمدلله. اما نيك كه انديشيدم با خود گفتم از دينداري و مروت و شفقت دور بود كه شاد گشتم و سپس شكر خداي را بجا ي آوردم .چون مدار دين بر دو امر است :يكي تعليم امر حق و ديگري شفقت بر خلق .قول حكماست كه آنچه بر خود نپسندي ‘به ديگري مپسند. (گلستان سعدي)