رهبری
گفتم :خدایا ازهمه دلگیرم گفت :حتی از من؟
گفتم:خدایادلم را ربودندگفت:پیش از من؟
گفتم:خدایاچقدردوری گفت:تویامن؟
گفتم:خدایاتنهاترینم گفت:پس من؟
گفتم:خدایاکمک خواستم گفت:ازغیر من؟
گفتم :خدایا دوستت دارم گفت:بیش از من؟
هشتم آبان روز نوجوان بر همه نوجوانان مومن و مهربان و قهرمان مبارک باد هشتم آبان ماه یاد آور ایثار و د لاور مردی نوجوان با ایمانی است که با عشق به ولایت و اسلام و برای بیرون راندن دشمنان متجاوز بعثی از خاک میهن اسلامی، با جانفشانی حماسه ای آفرید که در تاریخ هشت سال دفاع مقدس چون ستاره ای می درخشد و به سایر دانش آموزان و نوجوانان درس وفاداری و ایثار می آموزد. یک نگاه ساده که توی تقویم می اندازی ، می بینی که روزها ، نام های مختلفی دارند : روز مادر ، روز پدر، روز جوان ، روز جهانی کودک ، روز دختران، روز خبرنگار ، روز … . ولی منظور من از این نوشتار ، لیست کردن نام روز ها نیست . منظورم یکی از آن همه است که لابه لای جدول بندی تقویم ها گم شده وهر سال، کمابیش بی سرو صدا عبور می کند ونیم نگاهی حتی به ما که کنار جاده گذر عمر نشسته ایم، نمی اندازد: هشت آبان ، روز نوجوان! … می خواهم کمی عمیق تر نگاه کنیم؛ روز مادر، روزتولد حضرت زهرا ( علیها السلام ) است .روز پدر، روز تولد حضرت علی ( علیه السلام ) .روز جوان، روزتولدحضرت علی اکبر( علیه السلام ) .روز دختران، روز تولد حضرت معصومه ( علیها السلام ) ، وروز نوجوان … ؟! دنبال « روز تولد» نگرد. روز نوجوان، « روز شهادت » نوجوانی است که از خاندان اهل بیت (علیه السلام) نبود، اما نامش در کنار نام نوجوان کربلا جاودانه شد؛ محمد حسین فهمیده .بله؛ حقیقت به همین سادگی است. محمد حسین کاربزرگی کرد ومگر نه اینکه شهادت آرزوی عاشقان واول ره رستگاری آنهاست، پس روز نوجوان ، روز تولد محمد حسین هم هست. دوازده ساله بود که حوادث کردستان به اوج خودش رسیده بود.خودش، خودش را اعزام کرد .به خاطر سن کمش، اورا برگرداندند، دستش را توی دست مادرش گذاشتند وخواستند از او تعهد بگیرند که زیر بار نرفت.پایش را کرده بود توی یک کفش که من می خواهم بجنگم. می گفت: خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم. با اشاره به برگه تعهد نامه می گفت: من نمی نویسم .اگر هم بنویسم حرفی دروغ زده ام! … مرغ محمد حسین یک پاداشت. سراغ هر گروه وگردانی می رفت، ردش می کردند وهیچ کدام بچه بسیجی نمی خواستند. به یکسری از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد. تمامی نیرویش را به کار گرفت تا فرمانده راراضی کند. فرمانده نتوانست مقابل آن همه اصرار این پسرک سیزده ساله ، سرسختی کند. قرار شدبرای یک هفته محمدحسین راتا خرمشهر ببرند. این یک هفته، برای محمدحسین خیلی مهم بود.نهایت قابلیت واستعدادهایش را نشان دادوخب … ماندنی شد! محاصره شده بودند .محمدرضاشمس، سخت مجروح شده بود .اورا کشان کشان آوردتا پشت خاکریزه. دستش راسایبان چشمانش کرد ونگاهی به آن طرف سنگرها انداخت. تانک های عراقی هجوم آورده بودند واین یعنی قتل عام همه بچه ها … محمد حسین ، فکری به سرش افتاد …دستش را پایین آورد .انگار محمد حسین دیده بود ، آنچه نادیدنی است … وهمان ، دلش راپر داده بود .راستی محمدحسین فهمیده چه چیز را فهمیده بود؟ … حالا بچه های دانش آموز، بسیج می شوند برای یک جنگ تمام عیار؛ با بی سوادی، جنگ با فقر فرهنگی، جنگ با بی حوصلگی وتنبلی، وجنگ با همه کسانی که می خواهند سد محکم هویت دینی وفرهنگی وملی نوجوانان وجوانان این مملکت عزیز را به نحوی، سوراخ کنند. دانش آموزان، به یاد محمد حسین که نشان داد لیاقت به سن وسال نیست ومی شود با همان سن کم، تاریخ ساز شد، همه فریاد الله اکبری راکه محمد حسین در رویارویی باتانک صلاداد، در گوش زمانه فریاد می زنند. جمله به یاد ماندنی امام را که یادتان هست: رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزش آن ازصد ها زبان وقلم بالاتر است، نارنجک به کمر می بنددو…. محمد حسین فهمیده در چنین روزی در سال 1359ه ش به در جه رفیه شهادت نایل آمد. محمد حسین در اردیبهشت سال 1346 ه ش در خانواده ای مذهبی در محله پامنار قم دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی خود را در همان شهر گذراند و در سال 1352 به مدرسه رفت. سال پنجم ابتدایی به دلیل انتقال خانواده اش به کرج، به این شهر آمد. در بحبوحه جنگ تحمیلی روح او نیزهمچون صدها جوان ونوجوان عاشق این کشور به تلاطم در آمد و در نخستین روز های جنگ تحمیلی تصمیم گرفت که به جبهه برود . وی علیرغم مشکلات فراوان و صغرسن، خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل رسانید و در این زمان بود که با توجه به کوچکی سن رشادت های بسیاری را از خود نشان داد. کیفیت شهادت او را به این گونه توصیف کرده اند: وی و رفیق همرزمش محمد رضا شمس، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند. محمد رضا شمس دوست و همسنگر حسین در این میان زخمی می شود و حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند. وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکت اند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واو از ناحیه پا مجروح می شود. وی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک موفق می شود، تانک را منفجر کند. با این انفجار سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند. هنگامیه که خبر شهادت دلیرانه آن طفل دوازده ساله از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود، حضرت امام خمینی ره در پیامی می فرمایند: رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که قلب کوچک خود که ارزشش از صد ها زبان و قلم بزرگتر است با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید. پیکر او در بهشت زهرای تهران قطعه 24 ردیف 44 شماره 11 مدفون است. هشتم آبان ماه یاد آور ایثار و د لاور مردی نوجوان با ایمانی است که با عشق به ولایت و اسلام و برای بیرون راندن دشمنان متجاوز بعثی از خاک میهن اسلامی، با جانفشانی حماسه ای آفرید که در تاریخ هشت سال دفاع مقدس چون ستاره ای می درخشد و به سایر دانش آموزان و نوجوانان درس وفاداری و ایثار می آموزد.
جشن عید غدیر مکان:حسینیه امام خمینی(ره) زمان:پنج شنبه 02/08/1392 ساعت 12-10 سخنران: حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا نعمت زاده به مناسبت جشن بزرگ غدیر مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) مرند ویژه برنامه ای به این مناسبت در سطح شهر برای عموم مردم اجرا کرد . مراسم جشن بزرگ غدیر در حسینیه امام خمینی(ره)با حضور طلاب و عموم مردم و با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا نعمت زاده برگزار شد. ایشان در سخنرانی خود به اهمیت غدیر و تبیین امامت وولایت در غدیر اشاره کرده ، به بیان احادیثی در رابطه با این روز پرداخته ،فرمودند: پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: عید غدیر بزرگترین عید اسلام است. وی در ادامه سخنان خود به ارزش غدیر در بین پیامبران و اینکه خدا هیچ پیغمبری رامبعوث نکرده مگر اینکه این روز را عید شمرده اند و از اول خلقت و بشریت تا خاتم انبیاء و جانشینان پیامبر و حتی پیامبران اولوالعزم این روز را بزرگ وگرامی شمرده اند. ایشان نقش طلبه ها و علمای علوم دینی را مهم شمرده و با بهره گیری ازاین روز بزرگ،طلاب رابه الگو گیری از این روز سفارش کردند.
من کنت مولا فهذا علی مولا
حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان با عرشیان و فرشیان است بر همه ی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمائیم.
رجای واثق داریم تا شما حق باوران ولایتمدار با تمسک به حبل المتین امامت و در ظل عنایت قطب عالم امکان ( عج ) و تجدید بیعت با ولی فقیه زمان تداوم بخش رسالت و امامت معصومین ( ع ) در عصر غیبت باشید.
یک مطلب خواندنی از قول یکی از نزدیکان آیت الله بهاء الدینی:
خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟
آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را، ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد:
1- عمدا نماز نخواندن. 2- به ناحق آدم کشتن. 3- عقوق والدین. 4- آبرو بردن
این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: “به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟
می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!
” الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند
عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود . شما با این مشکل داری؟
دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند . فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم.
ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند
امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی