رهبری
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نرويد باعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست
در نظر قدر با كمال محمد
وعده ديدار هر كسى بقيامت
ليلة الاسرا شب وصال محمد
آدم ونوح و خليل و موسى عيسى
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصه دنيا مجال همت او نيست
روز قيامت مگر مجال محمد
شمس و قمر در زمين حشر نتابند
نور نتابد مگر جمال محمد
وان همه پيرايه بست جنت فردوس
بو، كه قبولش كند بلال محمد
شايد اگر آفتاب و ماه نتابد
پيش دو ابروى چون هلال محمد
چشم مرا تا بخواب ديد جمالش
خواب نمى گيرد از خيال محمد
«سعدى» اگر عاشقى كنى و جوانى
عشق محمد بس است و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثه ناگوار و تکان دهنده چاقوکشی و هجوم یکی از اشرار منطقه به روحانی متعهد، مجاهد و انقلابی، در راه اجرای فریضه مهم دینی «نهی از منکر و امر به معروف» و دفاع از حریم امن جامعه و شریعت نبوی در بیمارستان رازی مرند که منجر به شکستگی دست و مجروحیت شدید ایشان گردیده موجب تأثر و تألم شدید اهالی مرند و حومه و طلبه های برادر و خواهر که افتخار تلمذی این استاد گرانقدر را دارند گردید. شرح ماوقع را از گفتگوی خبری یاشیل وطن با ایشان نقل می کنیم:
به گزارش یاشیل وطن، حجت الاسلام اکبر مرندی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز، تصریح کرد: حوزه علمیه باید در این زمینه اقدام کند، تا شأن لباس روحانیت حفظ شود وگرنه در آینده شاید شاهد تکرار چنین اتفاقات تلخی باشیم.
وی با تشریح کامل حادثه رخ داده عنوان کرد: پدرم به علت وخامت حالشان در بیمارستان مرند بستری بودند، در ساعت ملاقات که برادر بنده با نگهبان در حال صحبت برای ورود به عیادت بود، این فرد شرور خود را در این صحبت مداخله می دهد، بنده هم که دیدم سر و صدای زیادی در سالن سی سی یو ایجاد شده این فرد را به سکوت دعوت کردم تا آرامش در بیمارستان حاصل شود.
حجت الاسلام مرندی افزود: این فرد شرور مدام به بنده و لباس روحانیت توهین میکرد سپس مشتی بر پیشانی من زد که بعدا متوجه شدم با چاقو این ضربه را وارد کرده که من نقش بر زمین شدم، وقتی بلند شدم که دومین ضربه چاقو را به سرم وارد کرد، مجدد خواستم از خودم دفاع کنم که خون بر صورتم جاری شد و سومین چاقو را برگردنم از پشت زد که از حال رفتم و دیگر چیزی را متوجه نشدم.
وی گفت: حاضران می گویند که وی حتی قصد کشتن مرا داشت و می خواست با چاقو ضربات دیگری را بر من وارد کند.
این روحانی عنوان کرد: این فرد، شرور سابقه داری است و تاکنون 23 جرم را مرتکب شده است.
حجت الاسلام مرندی تصریح کرد: با رسیدگی به شکایت در دادسرای مرند، این فرد هم اکنون در زندان به سر می برد،اما متاسفانه رسیدگی جدی صورت نمی گیرد، قاضی این پرونده می گوید برای این فرد دو ماه زندان صادر شده که فرد حق اعتراض دارد و ممکن است این مدت نیز کاهش پیدا کند.
وی تاکید کرد: وقتی در انظار عمومی، به یک فرد شهروند حمله ای میکند، باید مسئولان امر بطور جد وارد شوند، و رسیدگی جدی کنند تا چنین افراد سابقه داری از تکرار این حوادث پرهیز کنند.
مسئول دفتر سابق امام جمعه مرند تصریح کرد: زخم های بنده به دلیل اصابت ضربات چاقو، 22 بخیه خورده است، دستم نیز شکسته و در کچ قرار دارد.
مدرسه علمیه خواهران فاطمه الزهرا (س)مرند همگام با دیگر نهادها این اقدام را محکوم نموده و خواستار پیگیری مسئولین ذی ربط هستیم تا جایگاه روحانیت و شان این مقام حفظ گردد.
تقویم شیعه در 12 ربیع الاول
1- ورود پیامیر(ص) به مدینه
درغروب این روزپیامبر(ص) بعد ازهجرت ازمکه وارد مدینه طیبه شدند، ودرقبا نزول اجلال فرمود ومنتظرماند تا امیرالمومنین(ع) به ایشان ملحق شد، وسپس وارد مدینه شدند؛ چه اینکه رسول خدا(ص) فرموده بودند من وارد مدینه نمی شوم تا اینکه پسرعمویم ودخترم فاطمه(س) بیایند.(1) این درحالی است که در4ربیع الاول پیامبر(ص) درمسیرهجرت ازغار ثور بیرون آمده به طرف مدینه حرکت فرمود.
2- انقراض بنی امیه
دراین روزبا سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد، وبا انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد.البته مروان در27 ذی الحجه کشته شد، ولی دراین روز با تاسیس دولت بنی عباس رسما نام بنی امیه ازصفحه خلافت برچیده شد.(2)
3- مرگ معتصم عباسی
درپنج شنبه 12 ربیع الاول سال 227 هجری دوساعت از شب گذشته، معتصم عباسی درسامرا به هلاکت رسید. ازبزرگترین جرائم او به شهادت رساندن امام جواد(ع) است.
4- مرگ احمد بن حنبل
دراین روز درسال 241هجری احمد هنبل رئیس فرقه حنبلی ها دربغداد ازدنیا رفت، ودرهمان شهردفن شد. جد او ذوالئدیه رئیس خوارج نهروان است، که به دست امیرالمومنین(علیه السلام) به درک فرستاده شد.(3)
پی نوشت:
1- کافی ج 8 ص 339. بحارالانوار: ج19 ص 104، 125. ج 17ص 168
2- تاریخ طبری: ج 6 ص 78. بحار الانوار:ج 95 ص357.
3- وقایع الشهور: ص 72. مراقد المعارف: ج1 ص 120.
به بهانه فرارسيدن 12 ربيع الاول ، آغاز هفته وحدت
وحدت و يكپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق كلمه ميان ايشان بلكه ضرورت توحيد كلمه بر محور كلمه توحيد براى همه موحدان و خداپرستان روى زمين، از تعاليم و آموزشهاى اساسى آيين اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است.
و بر همين اساس، قرآن كريم يكى از عمده ترين و سازنده ترين اهداف رسالت رسول اكرم صلى الله عليه و آله را تاليف قلوب و ايجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بيان مىدارد و اگر كسى در تاريخ، به ديده عبرت بنگرد اين معنى را از شاهكارهاى رسالت محمدى صلى الله عليه و آله مىيابد.
«واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا»
همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنيد و پراكنده نگرديد.
بعد از رحلت پيامبر عظيم الشان اسلام اوصياى معصوم او كوشيدند تا آن وحدت و يكپارچگى را حفظ كنند و آنان از حقوق شخصى خويش چشم پوشيدند و در طول تاريخ، دانشمندان مصلح و همه تلاشگران راستين انسانيت، هم خودشان از عوامل اختلاف و تجزيه گريختند و از دامن زدن به آتش خصومت بين مسلمانان، بركنار زيستند و هم ديگران را به اتحاد و تفاهم فراخواندند.
ما مسلمانان به اين آيه زيباى قرآن، بيشتر بايد بينديشيم:
«فتقطعوا امرهم بينهم زبرا كل حزب بمالديهم فرحون»
اهل كتاب و پيروان اديان آسمانى و اتباع رسولان الهى، گروه، گروه شدند، ضد و دشمن هم گشتند و هر يك به آنچه نزد اوست خرسند و شادمان گرديدند. (المؤمنون /53)
طرح انديشه «وحدت جهان اسلام» يكى از مشغوليت هاى فكرى ديرينه و اساسى حضرت امام (ره) بود كه او در طول دوران فعاليت اجتماعى - سياسى خود چه قبل ازپيروزى «انقلاب» اسلامى و چه بعد از آن لحظه اى از آن غفلت نورزيد. وفادارى صادقانه امام به «وحدت» نه تنها او را به برجسته ترين شخصيت انقلابى جهان اسلام تبديل نمود، بلكه او توانست در ميان فرقه هاى اسلامى مختلف نيز جايگاه بس رفيعى كسب نمايد.
استراتژى مبارزاتى امام (ره); درجهت ايجاد بستر و شرايط لازم براى تحقق وحدت و هميارى در جهان اسلام، اصولا روى دو محور عمده تمركز يافته است:
«حركت فكرى - فرهنگى» و «حركت سياسى - عملى». امام (ره) با توجه به مراحل مبارزه، «تعليم وتربيت» سياسى را زيربناى حركت سياسى دانسته و اولين وظيفه مردم را در تحقق و توسعه، امر «تبليغ» و «تعليم» قرار داده است.
در اين زمينه امام خميني (ره) فرموده اند:
«…وظيفه ما اين است كه از حالا براى پايه ريزى يك دولت حقه اسلامى كوشش كنيم، تبليغ كنيم، تعليمات بدهيم، همفكر بسازيم، يك موج تبليغاتى و فكرى بوجود آوريم تا يك جريان اجتماعى پديد آيد و كم كم توده هاى آگاه، وظيفه شناس و ديندار در نهضت اسلامى متشكل شده قيام كنند و حكومت اسلامى تشكيل دهند. تبليغات و تعليمات دو فعاليت مهم و اساسى ماست…»
امام خمينى (ره) به عمق نقش اجتماعات دينى چه در بعد انديشه سازى و چه در بعد اجتماع سازى به خوبى پىبرده بود. او اجتماعات و مراسم دينى را صرفا به منظور كاربرد تعليمى و آموزشى آن در مقولات فكرى، مورد تشويق قرار نمىدهد بلكه مهمتر از آن به نقش اجتماع سازى و شکل دهى روابط اجتماعى جديد از طريق گردهمايىها و نيز آگاهى يافتن مسلمين از قدرت و نيروى ارادى و انسانىشان هم اشاره دارد. به همين جهت است كه «روز قدس» به عنوان سمبل وحدت جهان اسلام كه پيام انقلابى و ضد استعمارى هم دارد از سوى ايشان در سطح جهان اسلام پيشنهاد گرديد و همچنين بزرگداشت «هفته وحدت» ميلاد حضرت رسول (ص) (از 12 ربيع الاول به روايت اهل تسنن تا 17 ربيع الاول) مورد حمايت وى قرار گرفت; چه اينكه از ديدگاه او روند وحدت بين مسلمين، ضرورت ايجاد سمبلها و نهادهاى تازه اى را مىطلبد كه فراتراز زمان و مكان قرار دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در رابطه با هفته وحدت فرموده اند:
اگر امروز بشريت متوجه اين رحمت بشود - رحمت وجود اسلام، رحمت تعاليم نبوى، اين سرچشمه جوشان” وحدت” و آن را بيابد و خود را از آن سيراب كند، بزرگترين مشكل بشر برطرف خواهد شد. اگر چه همين امروز هم، تمدنهاى موجود عالم، بلاشك از تعاليم اسلام بهره مند شده اند و بدون ترديد آنچه از صفات و روشهاى خوب و مفاهيم عالى در بين بشر وجود دارد، متخذ از اديان الهى و تعاليم انبياء و وحى آسمانى است و بخش عظيمى از آن، به اسلام متعلق است، ليكن امروز بشر به معنويت و صفا و معارف روشن و حق و دلپذير اسلام - كه هر دل با انصافى آن معارف را مىپذيرد و مىفهمد - نيازمند است. لذاست كه دعوت اسلامى در جهان، طرفدار پيدا كرده است و بسيارى از غير مسلمين هم دعوت اسلامى را پذيرفته اند.
وقتي که ميايستاد در مقابل خدا، حضور جسمانياش را از دست ميداد، جسميت نداشت. لجبازياش با عراقيها بهخاطر نمازش زبانزد عام و خاص بود. نماز عشا بود. وسطهاي نماز، يکمرتبه يک سرباز پشت پنجره پيدايش شد، از آن سربازهاي بيپدرومادر. ميگفتند، کارش تير خلاص بوده، بيرحم و قسيالقلب. انگار بچة هند جگرخوار، معشوقة قطامة خونخوار بوده. قيافهاش عجقوجق بود. چشمهايش يکي بالا ميزد و يکي پايين. بگويي نگويي شکل گرازها بود؛ کلهاش، قد بلندش. هيکلش عين گاوميش بود. نگاهش که ميکردي، همة وجودت از نفرت پر ميشد، نامش فرهان بود.
فرهان داد کشيد: تعال! تعال لنا شعبان.