رهبری
امام رضا عليه السلام فرمودند :
خداوند متعال فرمان داده سه فریضه همراه سه فریضه ديگر انجام گيرد:
1 ـ به نماز همراه زكات فرمان داده است،
پس كسى كه نماز بخواند و زكات نپردازد نمازش نيز پذيرفته نمى شود.
2 ـ به سپاسگزارى از خودش همراه سپاسگزاری پدر و مادر فرمان داده است،
پس كسى كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، خدا را شكر نكرده است.
3 ـ به تقواى الهى همراه صله رحم فرمان داده است
پس كسى كه صله رحم انجام ندهد تقواى الهى را هم بجا نياورده است.
جامعه شکل گرفته از رودخانهها و چشمههای کوچک خانوادههاست، اگر این چشمهها و رودخانهها گلآلود و مسموم باشد، آبش، آب مناسبی نباشد، نباید توقع داشت که آن دریا و آن اقیانوس هم آب خوبی داشته باشد، چون اقیانوس جامعه از چشمه خانواده پر میشود، اقیانوس جامعه از رودهای خانواده شکل میگیرد. مدارس، مراکز، دانشگاهها، شهرها، روستاها، اجتماعاتی هستند از خانوادههای مختلف تشکیل شده، به همین دلیل که اسلام توجه عمیقی به نهاد اجتماعی خانواده داشته است.
نبی مکرم اسلام(ص) میفرماید: بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهترین باشد، بهترین شما کسی است که در خانواده خودش را خوب نشان دهد، بعضیها در بیرون از خانه خودشان را خوب نشان میدهند، در محیط کار خیلی عالی نشان میدهند، با همکار، با رفیق با دوست در کوچه در خیابان خوب هستند، اما در خانه خوب نیستند.
رسول خدا(ص) فرمود: خیر و شر شما را با خانوادهتان میسنجند، بهترین شما کسی است که خانوادهاش از او بیشتر راضی باشند، من که پیغمبر شما هستم، بهترین شما در همه جهات از جمله در رسیدگی به خانواده هستم. بعد فرمودند: مردها و افرادی که زنهایشان را تحقیر میکنند، لئیماند و آنهایی که خانوادههایشان را تکریم میکنند کریم هستند.
ملاک پستی و کرامت ملاک برتری و سقوط پیغمبر اکرم(ص) است که فرمودند: از زنهایشان بپرسید ببینید آیا مردان خانواده شان را تحویل میگیرند یا نه؟ زنهایشان را تکریم میکنند یا نه؟ آدمهای با کرامت، اهانت و تحقیر نمیکنند مگر آدمهای لئیم و پست، این ملاکی است که نبی مکرم اسلام(ص) به ما داده است، در سخن دیگری فرمود: «ملعون ملعون» دو بار لعنت کرد، مورد لعن است مورد لعن است، کسی که حق عیال و خانوادهاش را ضایع کند، حقش را نادیده بگیرد، بیتوجهی کند، اینها نکاتی است که در دین، آیات و روایات ما مطرح شده و هیچ نهادی، هیچ مرکزی، هیچ مذهبی به زیبایی اسلام و قرآن در مورد حقوق خانواده پیدا نمیکنید.
حجتالسلام والمسلمین ناصر رفیعی محمدی کارشناس دینی
مضرات و فوائد ماهواره از منظر دین
به دلیل تسلط منحرفان بر این شبکه ها و تبلیغات شیطانی و زهر آگین آنها برای کشورهای جهان سوم، یک نوع شبیخون فرهنگی بر این جوامع صورت گرفته است که اگر حد و مرزی برای استفاده ازاین امکانات وجود نداشته باشد، مسلما عوارض نامطلوب آن، بر فوایدش غلبه خواهد کرد.
تجربه نشان داده است که استفاده های ناسالم از امکانات ماهواره بیش از بهره های مفید آن است. از این رو تا زمانیکه فرهنگ صحیح استفاده از ماهواره شکل نگیرد و نیز برنامه های داخل، جواب گوی نیازها نباشد، محدودیت دراستفاده از این ابزارها به نفع فرهنگ جامعه و استقلال فکری، سیاسی و اجتماعی آن است.
علاوه بر این روشن است که هر ابزاری، در صورت مضرّ بودن در هر زمانی و مکانی، خلاف عقل و شرع است. ماهواره که یکی از مصادیق بارز این ابزارهاست، به نوبة خود میتواند از جنبههای مختلف به انسان آسیب برساند. بعضی از این آسیبها به شرح ذیل است:
1. خود فراموشی; سؤال جدّیای که پیش روی هر انسانی است این است که آیا عالم بر او میگذرد یا او بر عالم میگذرد؟ به عبارت دیگر این حوادث است که بر انسان، تأثیر میگذارد یا انسان بر آنها تأثیر میکند؟ پاسخ واقعی این است که انسان، بایستی بر عالم تأثیر گذار باشد. و این اشرف مخلوقات است که میباید، عالم را تکامل ببخشد ولی متأسفانه، ماهواره این حقیقت را منقلب میکند، و انسان را طفیل عالم و خود میکند و این موجب میگردد که انسان، برای شناختن حقیقت و ماهیت خود گامی پیش نگذارد.
خداوند میفرماید: “وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَیهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَـَسِقُون;
(حشر،19)
و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به “خود فراموشی” گرفتار کرد، آنها فاسقانند.”
2. خدافراموشی; از آن جا که انسان بالفطره خداجوست; شیطان از طریق هواخواه و شیطانپرست، بسترهای مختلفی را برای انحراف این سرشت به کار میگیرند که ماهواره یکی از آنهاست. بنابراین ماهواره با برنامة نامناسب نیز باعث خدافراموشی در انسان میشود. خداوند دربارة کارهای منافقان میگوید: “مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند، آنها امر به منکر، و نهی از معروف میکنند; و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) میبندند; خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد.” (توبه،67)
3. افسردگی; یکی دیگر از بیماریهاست که میتواند دامنگیر روح بشر در اثر مشاهدة ماهواره باشد به علت این که ماهواره، هرگونه تحرّک و فعالیت را از انسان گرفته و روح را ازهرگونه فعالیت و تحرک بازمیدارد و در واقع به جای این که روح بشر را فعال و رسیدن به کارهای مثبت بکند او را منفعل و بیتحرک میکند که روح در اثر آن پس از مدتی افسرده میگردد.
خداوند با اشاره به مواهب بزرگی که در انتظار مؤمنان راستین، و بیتوفیقیهایی که دامنگیر افراد لجوج میشود، شرح داده و میفرماید: آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده میسازد; و آن کس را که (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود.”
4. آلودگی روح; واضح است که روح انسان از رهگذر اعضأ و جوارح صیقل شده یا کدر میشود. چشم در این راستا، از جایگاه مهمی برخوردار است و میتواند نقشی مهم در صافی یا تیرگی روح بازی بکند، زیرا هرگاه انسان به اشیأ خوب و مطهر چشم افکند روحش نیز مقدس میشود و بالعکس با مشاهده اشیأ ناپسندیده، در اثر ارتباط روح با اعضأ، روح نیز تاریکی پیدا کرده و نمیتواند خود را از رذایل پیرایش کند و حتی خود نیز به انواع ناپسندیها آلوده میشود; چرا که آیة ذیل، ارتباط میان اعضأ و روح انسان را ثابت میکند.
خداوند میفرماید: “قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَـَرِهِمْ وَ یَحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَ َلِکَ أَزْکَیَ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصْنَعُون;(نور،30) به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان پاکیزهتر است; خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است.”
به همین سبب، افرادی که ماهواره را مشاهده میکنند روحشان غضبناک یا شهوت ران میشود; چرا که بیشتر برنامههای ماهواره، یا قوة غضب انسان را هدف میگیرد و یا قوّة شهوت او را دنبال میکند. البته به استثنای برنامههای علمی و سازنده که سخنی در آنها نیست.
5. انزوا و گوشه نشینی; ماهواره به لحاظ تنوع در کمیت و کیفیت، انسان را از متن جامعه بیرون کشیده و در خود محصور میکند تا آن جا که هیچ واکنشی در قبال سیاستهای خارجی تنظیم شده از سوی حاکمان خود نشان ندهد. از اینرو، روح انسان را منزوی کرده و انسان، ایثار و محبّت به هم نوع و احساس مسئولیت در قبال جامعه و دیگران را به طور کلی برای خود بیمعنا میبیند.
با تو جه به توضیحاتی که عرض شد ماهواره دارای ضرر است و کمتر کسی پیدا می شود که ماهواره برایش مفید باشد.
6 نکته خیلی مهم در تربیت فرزند
بدترین کارهایی که والدین میتوانند در تربیت فرزند خود انجام دهند چه هستند؟!
البته منظورم کارهای نابهنجاری نیست که از آنها تحت عنوان کودک آزاری یاد میشود. بلکه منظورم رفتارها و کارهایی است که شاید هنوز در فهرست آسیبهای به کودک از آنها نامی برده نشده است و مادر و پدرهای معمولی و حتی خوب، روزانه، دانسته یا ندانسته این کارها را انجام میدهند.
1- 1- فرزندتان یویو نیست!
وقتی از طریق فیلمهای مستند به زندگی جانداران دیگر روی کره زمین نگاه میکنم همیشه یک نکته نظرم را جلب میکند. تقریبا همه جانداران غیر از انسان، تا فرزندشان کاری را یاد میگیرد ، دیگر آن کار را برایش انجام نمیدهند و انجام آن کار را هر قدر سخت باشد به عهده خود او میگذارند.
اما پدر و مادرهای این زمانه تا مدتها بعد از بزرگ شدن فرزندشان کارهای او را انجام میدهند، بند کفشاش را میبندند، دکمههای لباسش را میاندازند، اتاقش را مرتب میکنند، قفسه کتاب و دفترش را تمیز میکنند، اسباببازیهایش را جمعوجور میکنند و هر چند شرمنده کننده است اما همین رفتار را تا بزرگسالی او ادامه میدهند و خانه و ماشین و وسایل زندگیاش را میخرند، به جای او کار میکنند و خرج زن و بچهاش را میدهند یا از نوزادش نگهداری میکنند و
… بدیهی است که منظور این نیست که پدر و مادر نباید به فرزندشان رسیدگی کنند یا نباید برای تشکیل زندگی به او کمک کنند. بلکه منظور این است که نباید فرزندانشان را بیکاره بار بیاورند، به خود وابسته کنند و مثل یویو تا آخر عمر آنها را برای هر کاری به والدین برگردانند!
چنین فرزندانی اغلب پرتوقع، تنبل، وابسته و در نهایت غمگین و حتی پوچگرا بار میآیند. غم و پوچگرایی آنها از این جهت است که هیچ محصول و ثمری در زندگی ندارند و به قول معروف خیرشان به کسی نرسیده و استعدادها و توانمندیهایشان شکوفا نشده و پژمرده شده است.
2- 2- فرزندتان سطل تحقیر یا تاج پادشاهی شما نیست!
برخی معتقدند که بدترین کاری که والدین میتوانند با فرزندانشان انجام بدهند این است که عقدههای سرکوب شده خود را بر سر او خالی کنند! برخی از والدین گمان میکنند فرزند آنها باید آرزوهای آنها را دنبال و برآورده کند و رویاهای آنها را جامه عمل بپوشاند در حالیکه هر کس رویای مخصوص به خود را دارد.
هر کس هدف و آرزوی نهفته و گاه ناگفتهای دارد که خود او مسئول تحقق آن است نه دیگری و چه بسا رویای یک نفر با رویای نفر دیگر قرابت و شباهتی نداشته باشد. برخی از والدین تمام زندگی خود را وقف فرزندان و خود را قربانی رشد فرزندان خود میکنند . در نتیجه همه رویاهایشان بیسرانجام یا بدفرجام مانده است و میخواهند فرزندانشان آن رویاها را محقق کنند!
به همین دلیل مثلا اگر میخواستهاند مدیر شوند یا مهندس، پزشک شوند یا وکیل یا معلم ، آن بار را بر دوش فرزندشان میاندازند و او را وادار میکنند راه مورد نظر آنها را دنبال کند و تاج پادشاهی آنها را بر سر بگذارد!
و اگر هم، چنین چیزی امکانپذیر نشد تا آخر عمر فرزندشان را سرکوفت میزنند و او را تبدیل به سطل زبالهای میکنند که انواع تحقیرها و توهینها را در آن میریزند! چون نه تنها خود به دلیل قربانی شدن ، فرصت تحقق آرزوهای خود را نیافتهاند بلکه فرزندشان نیز مسئولیت گذاشتن تاج پادشاهی آنها را نپذیرفته است!
توجه داشته باشید که فرزند شما باید رویا و هدف، مسئولیت و ماموریت خودش را بیابد و انجام بدهد نه رویا و هدف شما را. حتی اگر توانستید او را وادار به این کار کنید نه تنها مسئولیت از عهده شما خارج نشده و همچنان مسئولید که به اهدافتان نرسیدهاید، بلکه مسئولیت جدیدی هم بر دوش شما سنگینی خواهد کرد. مسئولیت این که جلوی تحقق رویای اختصاصی فرزندتان را گرفته اید!
بنابراین تنها کار شما این است که فرزندتان را تشویق کنید که خودش استعدادها و توانمندیهای خود را کشف کند و هدف خود را در زندگی بیابد و به سمت آن حرکت کند و هر جا لازم شد اسباب و لوازم رشد او را برایش فراهم کنید. همین، نه بیشتر.
3- 3- فرزندتان احمق نیست!
واقعا معذرت میخواهم که از اصطلاح نازیبای «احمق» استفاده کردم. اما بدبختانه این تصور بسیاری از والدین در باره فرزندشان است. آنها گمان میکنند فرزندشان چیزی نمیفهمد یا لااقل چیزهایی را که مادر و پدر نمیخواهند بفهمد، نمیفهمد! از طرف دیگر میخواهند فرزندشان در درس و تحصیل کاملا باهوش و زرنگ باشد و درسها را خوب بفهمد و مطالب جدید را یاد بگیرد.
گزارشهای بسیاری از والدینی در دست دارم که گمان میکنند فرزندانشان فرق گذاشتن آنها بین فرزندان را نمیفهمند، تفاوت تربیتی دختر و پسر در خانواده را نمیفهمند، مشکلات مالی یا اعتیاد یکی از والدین را نمیفهمند، غم و اندوه و ناکامیهای مادر یا پدرشان را نمیفهمند و نمیفهمند دیگر عشق و محبتی بین مادر و پدرشان باقی نمانده است.
خیلی دردناک است اما فرزندان ما همه اینها را میفهمند و گاه، از این همه، رنج بسیاری میکشند. رنجی که حتی نمیتوانند در بارهی آنها گفتگو کنند یا چیزی به کسی بگویند. فرزندان ما یک عالم پروندههای باز اما مکتوم دارند که گاه تا پایان عمر، از آنها با کسی سخن نمیگویند. آنها را دست کم نگیرید.
4- 4- سن فرزندتان را فراموش نکنید!
یکی دیگر از اشتباهاتی که پدر و مادر مرتکب میشوند این است که سن فرزند خود را در نظر نمیگیرند. گاهی فرزند خود را بسیار بزرگتر از سن واقعی تلقی میکنند و گاهی بسیار کوچکتر !
گاه از یک کودک دو ساله انتظار دارند به هر قیمتی که شده ادرار خود را کنترل کند و اگر نکرد او را بشدت کتک میزنند. گاهی از یک نوجوان ۱۳ ساله انتظار دارند مشکلات زناشویی آنها را حل کند، مراقب مادر یا پدر باشد و مانند خبرچینها اطلاعات بیاورد یا جاسوسی کند! و برعکس
گاهی با یک جوان ۲۰ ساله مثل یک کودک ۵ ساله رفتار میکنند و میخواهند همه کارهایش را کنترل کنند! چه فرزندمان را بزرگتر و چه کوچکتر از آنچه که هست تصور کنیم اشتباه کردهایم. متاسفانه بعضی از والدین بارهای روانی خود را به کودکان منتقل میکنند ، جلوی آنها مشاجره میکنند و آنها را میترسانند یا ناامن میکنند.
آنها گمان میکنند کودک هم مانند آنها میاندیشد و موضوع را فراموش میکند در حالیکه اینطور نیست. کودک با توجه به سنش ممکن است اتفاق رخ داده را عمیقاً باور کند و تا آخر عمر به خاطر بسپارد.
5- 5- فرزندتان را به چیزی که نیست تبدیل نکنید!
از درخت سیب نمیتوان محصول هلو برداشت کرد و از بوته خیار نمیتوان زردآلو گرفت! هر درختی میوه خود را دارد و هر میوه هم خواص خود را. اگر فرزندتان استعداد هنری دارد به زور از او مهندس در نمیآید و اگر استعداد فنی دارد نمیتواند پزشک قابلی شود. اگر ادبیاتش خوب است و ریاضیاتش ضعیف، نمیتوانید از او یک ریاضیدان بسازید و اگر روابط اجتماعی خوبی دارد نمیتواند او را وادار کنید که حرفهای را انتخاب کند که پشت درهای بسته و در تنهایی انجام بشود !
فرزندتان را همینگونه که هست بپذیرید. خداوند از من و شما بر بندگان خود مهربانتر است. او میداند در هر کس چه استعدادهایی به ودیعه بگذارد و همین کار را هم کرده است. بزرگترین هنر درخت سیب این است که بهترین سیب را بدهد و بزرگترین هنر ما پدر و مادرها هم همین است که به فرزندانمان کمک کنیم تا با توجه به علاقه و استعدادی که دارند بهترین شکوفایی را داشته باشند و برترین ثمر را بدهند. هرگز فرزندتان را به چیزی که نیست مبدل نکنید.
6- 6- فرزندتان را انتقامجو، بیاعتماد و خشن بار نیاورید
بهترین ارث، بهترین آموزش و برترین تربیت برای فرزندمان کاشتن بذرهای محبت در روح و روان اوست. وقتی با فرزندانمان لجبازی میکنیم، وقتی خشونت به خرج میدهیم، وقتی مرتباً تلافی میکنیم و به او بیاعتمادیم، همین ویژگیها را به او هم منتقل میکنیم و یاد میدهیم. اینها بدترین ویژگیهایی است که میتوانیم در فرزندانمان پدید بیاوریم یا فعال کنیم. همه اینها موجب میشوند او تا پایان عمر طعم خوشحالی و خوشبختی واقعی را نچشد. فرزندتان را برای خوشحال و راضی بودن بار بیاورید نه برای انتقامجویی و خشونت. او را برای صلح و دوستی آموزش دهید نه برای دشمنی و جنگ و مشاجره
به مناسبت نیمه شعبان
۳ تیر، ولادت حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه و جشن نيمه شعبان [ ١٥ شعبان ] مبارک باد.
صدای پای مهربانی میآید، که گوش جان بشریت قرنها این موسیقی حیاتبخش را در سیاهچاله ظلوم هجران خیر و خوشی، به انتظار نشسته است، تن خسته و جان نژند فرزندان آدم در گوشه گوشه این گوی خاکی چوگان عدل او را منتظرند تا روح انسانیت را از پرتگاه جهالت برباید و برهاند.
مهدی آل محمد، منتظر اعظم، قرنهاست که کوچه کوچه عالم را در جستجوی اعوان و انصار خویش است، علیوار دستان مهربان خود را بر سر ایتام پیامبر خدا کشیده تا در هجران آن رحمت مطلق الهی روزگار بسپرند و انتظار را که جان فرساست برای عاشقان راستین آن سلاله فاطمه سهل نماید. این بار در میلاد خود، «نیمه شعبان» نسیم لطف و کرامت خود را در کوی و برزن شهر و دیارمان پراگنده و ریشه جانمان را از آب حوض کوثر ولایت که عطش هزار ساله را سیراب میکند، جامی ارزانی کرده است.
حجة الله آمد؛ زمین را عدل و داد فراگرفت، همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود، راستی را که نیمه شعبان پایان نیمی از انتظار است، و نیم دیگر نه چراغانی کردن کوچه و کوی و خانه ظاهر؛ که روشن کردن جان جان با نور معرفت جانان و تقوای عملی و ایمان است.
اینک نشستهایم بر مصطبه انتظار با کشکولی از ارادت و خواست آمدن یار، چارهها ناچار است و گریزو گزیری که عقل با هزار توی خرد و کلان خود برایمان پیافکنده بود، خراب و یران شده که معمور کردن آن جز با دست دل و ترنم الهم عجل لولیک فرج و النصر و معماری که وارث علم محمدی باشد، ساخته نیست.
هرچه پیش میرویم، نوری نیست که بتواند این راه ظلمانی را بر ما روشن کند و این حجب نورانی را از پیش چشمان آدمی بردارد؛ اینک نزدیک است که دستی از آستین غیب برآید و وعده عظیم الهی به بار بنشیند؛ تا کوران و کران و منکران و ظالمان همه دورانها را در حسرت عظیم فرو برد و مظلومان و منتظران را سعادت ابدی به ارمغان آورد.
ای منتظر ادیان، ای وعده و افتخار پیامبران و ای صالح و اباصالح دوران و ای صاحب و زبان قرآن آنک جهان مرگ را در پیش چشم دارد و مظلومان و مصلحان جز تو را سراغ ندارند، از خدای خود طلب ظهورکن که جانها ، به لب رسید و چشمه اشک چشمها خشکید، خون در دل موج میزند و تیر طعنه طاعنان روح و جانمان را ریش ریش کرد. تو خواهی آمد نه، تو آمدی؛ اما ما را آماده آمدنت ندیدی؛ اما بدان که منتظران حقیقی تو برگ و بار یاری و همراهیت را آماده دارند؛ بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم!
میدونم یه شب میای خاکو چراغون میکنی
شیشه عمر شبو میشکنی داغون میکنی
شنیدم وقتی بیای از آسمون گل می ریزه
کوچه باغا رو پر از بیدای مجنون می کنی
شنیدم وقتی بیای غصه هامون تموم میشه
قحطی گریه میآد، خنده رو ارزون میکنی
آسمون به احترامت پا میشه به اون نشون
که تو سفره زمین خورشید و مهمون میکنی
دلامون خیلی گرفته، شبامون خیلی سیاس
میدونم یه شب می آی خاکو چراغون میکنی!