رهبری
علت آب نخوردن حضرت عباس (ع)
اين كار حضرت عباس و آب نخوردن آن حضرت سلام الله عليه از دو جهت قابل بررسي و توجه است:
1. از نظر سنت پيامبر(ص):
آيا از ديدگاه سنت پيامبر اكرم(ص) رفتار عباس درست بوده يا مغاير با سيره پيامبر اسلام است؟ اگر مغاير با سيرهي نبوي است عمل او با شرع مقدس مخالف و هيچ توجيه شرعي نداشته و حرام است، اما اگر عمل او با سيره نبوي و گفتار معصومين سازگاري دارد. كاملاً مشروع است و اين اطاعت از سيره و گفتار پيامبر(ص) براي او ارتقاء مقام معنوي دارد چون هر يك از انسانها از نظر معنوي داراي رشد و تعالي هستند. معيار رسيدن به تعالي عمل كردن مو به مو به سفارشات و سيرهي نبوي و معصومان است خصوصاً در برخي از موقعيتها اگر انسان به سيره و گفتار آنها عمل كند از نظر درجات معنوي رشد فوق العادهاي خواهد داشت مثلاً نماز خواندن در شرايط سخت اجر و پاداش بيشتري دارد. اين رفتار عباس(ع) نيز در اين موقعيت اگر مطابق با سيرهي پيامبر و معصومان باشد مقامي فوقالعاده براي آن در نظر خداوند وجود دارد. بر اساس روش پيامبر و گفتار موكد آن حضرت و جانشينان او كسي كه ساقي يا سقّا است بايد پس از همه دوستان يا قومش كه براي آنها آب آورده است آب بخورد. نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) در يكي از سفرها يا جنگها آبي آورد و با دست مبارك خود همه را سيراب كرد يكي از اصحاب گفت يا رسول ا… من قبل از شما هرگز آب نخواهم خورد حضرت فرود: ساقي القوم آخرهم…» آب دهنده هر گروه بايد خودش بعد از همه بخورد ـ پس از پيامبر اكرم اين روش در بين مسلمانان، يك روش مستمر شد[1]. روايات در اين باب از حد تواتر افزون است و تمام امت اسلام اين روش را از پيامبر نقل كردهاند. امامان معصوم(ع) همه به اين روايت تاكيد كردهاند و از اين شيوه تبعيت نمودهاند. بنابراين از نظر شرع اين عمل به هيچ وجه مغاير با شرع مقدس نيست و آنچه شرع حكم ميكند عقل با آن مغايرت ندارد. (مَاحَكم به الشرع حكم به العقل).
2. از نظر عقل:
عقل علاوه بر اين كه اين رفتار شرعي و اخلاقي را تاييد ميكند بلكه تحسين مينمايد چون وقتي رضاي خداوند در رضايت پيامبر و امام قابل دسترسي است و غايت وصال عقل به كمال كه در اين راه قابل تامين است براي عقل بسيار نيكوست چون كمال طلبي و كمال جويي و ترقي از غايات عقل است و عقل براي رسيدن به كمال آن راه را كه پسنديده است براي انسان لازم و ضروري ميداند. از طرفي وقتي انسان محبوب و معشوقي دارد و معشوق او را در پي انجام كاري فرستاده و چيزي از او طلب كرده است، وقتي عاشق، خود را اغنا ميكند كه طلب معشوق را براي او فراهم كند و پس از فراهم كردن به او برساند آنگاه معشوق در اين مقام او را مورد مدح و ستايش قرار ميدهد. لذا رفتار عباس عليه السلام هيچ مغايرت عقلي نيز ندارد چون رأفت و دلسوزي به اهل بيت حسين او را بر آن وا داشت تا پس از نوشيدن آنها آب بنوشد و گرنه دلش آرام نميگرفت لذا او از اين آزمايش آخرين لحظهها پيروز و موفق درآمد و خداوند به همين خاطر در بهشت مقامي به او ميدهد كه تمام شهيدان به آن غبطه ميخورند.
[1] . شيخ حر عاملي وسائل الشيعه، ج 25، ص 264 و مستدرك الوسائل ج 1، ص 215 و ج 17، ص 20. مرکز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات
جوانانی که امام حسین(ع) را در روز عاشورا یاری دادند 14 جوان در صحرای کربلا برای حفظ اسلام جنگیدند که از میان آنها فقط داماد امام حسین(ع) و امام زینالعابدین(ع) به اسارت درآمدند. به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از «مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات»، قرائن و مشخصات موجود، گواه بر این است که بسیاری از یاران هاشمی و نیز غیرهاشمی، جوان بودهاند که در لا به لای متون تاریخی، گاه اشارههایی از این واقعیت به چشم میخورد. اکنون به یاران جوان امام(ع) که منابع کهن تاریخی به جوان بودن آنها تاکید کردهاند، اشاره میشود:
- ابراهیم بن علی(ع):
او از فرزندان علی(ع) و از شهدای کربلا است. ابراهیم به هنگام شهادت، 20 ساله بود.
- جعفر بن عقیل:
جعفر در سن 22 سالگی در حماسه کربلا شرکت کرد و در کنار برادرانش جنگید. او پانزده نفر از دشمنان را کشته و سپس به شهادت رسید.
- جعفر بن علی:
مادر وی امالبنین است و به هنگام تولد، امام علی(ع) نام فرزند خود را به پاس برادرش، جعفر طیار، جعفر نامید. او در سن 19 یا 21 سالگی در کربلا حاضر بود و در کنار برادرانش جنگید. جعفر سپس به دست «خولی بن یزید» به شهادت رسید.
- سیف بن حارث و مالک جابری:
«سیف» به همراه «مالک جابری» ، که عمو زادهاش بود، و غلامشان «شبیب» به حضور امام(ع) آمدند. آن 2 جوان، روز عاشورا، چون تنهایی و مظلومیت امام(ع) را دیدند، گریان نزد امام(ع) آمدند. امام حسین(ع) از آنان پرسید، چرا گریه میکنید؟ به خدا من امید دارم که بعد از ساعتی، خرسند شوید. آنان گفتند: فدایت شویم، برای خود گریه نمیکنیم، گریه ما برای شماست. آن 2، همراه هم و پس از شهادت حنظله، آماده رزم شدند و به او درود فرستادند و امام(ع) نیز در حق آنان دعا نمود. آن دو با هم جنگیدند و به فیض شهادت نایل شدند.
- عبد الله بن علی:
مادر وی امالبنین و 8 سال پس از تولد برادرش عباس به دنیا آمد. عبدالله در سن 25 سالگی در حماسه کربلا حضور یافت. او در آبرسانی به خیمهها، برادرش ابوالفضل را همراهی میکرد. چون اصحاب امام حسین(ع) و برخی از هاشمیان به شهادت رسیدند، عباس(ع) به برادران مادری خود که عبدالله، جعفر و عثمان بودند، فرمود: ای فرزندان مادر به پیش تازید تا جنگیدن شما را نظاره کنم. نخست عبدالله در خواست عباس را در یاری امام(ع) پاسخ گفت و به سمت میدان رفت. و به دست «هانی بن ثبیت حضرمی»، به شهادت رسید.
- عبد الله بن مسلم بن عقیل:
مادر عبدالله، رقیه دختر علی(ع) است. او پس از علیاکبر به میدان رفت. در میدان جنگ «عمر بن صبیح صدائی» به مقابل او رفت و ابتدا تیری به پیشانی و سپس تیر دیگری به قلبش زد. در آن حال، عبدالله بر زمین افتاد و کوفیان وی را محاصره کرده به شهادت رساندند. سن عبدالله بن مسلم به هنگام شهادت 26 ساله بود.
- عثمان بن علی:
عثمان، فرزند امالبنین و 2 سال پس از برادرش عبدالله به دنیا آمد. او در حماسه عاشورا 23 سال داشت و با تیری که «خولی بن یزید» پرتاب کرد از اسب افتاد، و به دست مردی از بنی دارم به شهادت رسید.
- علی بن حسین (علی اکبر):
مادر علیاکبر، لیلی دختر «ابن مرة بن عروة ثفقی» است. سن او را در حماسه کربلا جوانی 18 ـ 27 و 31 ساله نوشتهاند. علیاکبر نخستین فرد هاشمی بود که به سوی میدان رزم رفت. او چون شهادت همه یاران پدر را دید، نزد پدر آمد و اجازه میدان خواست، امام(ع) به او اجازه داد. علیاکبر آن گاه به سپاه دشمن حمله برد و جنگ سختی کرد و بسیاری از دشمنان را کشت.
- امام زین العابدین (علی اوسط):
امام زین العابدین(ع) به سال 38 ق به دنیا آمد. مادرش «شهربانو» دختر یزگرد، شاه ایران بود. امام زین العابدین(ع) در آن ایام به شدت بیمار گردید. او در حماسه کربلا، جوانی 23 ساله بود.
- محمد اصغر بن علی(ع):
نام مادر محمد اصغر «لیلی بنت مسعود ثقیفه» است. کنیه او «ابوبکر» بوده است. وی در کربلا 25 سال از عمرش گذشته بود. او در روز عاشورا به میدان رزم رفت و رجزی خواند و توسط مردی از قبیله همدان به شهادت رسید.
- محمد بن ابی سعید بن عقیل:
«محمد بن ابی سعید»، پس از شهادت امام حسین(ع) به میدان آمد، به گفته «حمید بن مسلم» وقتی امام(ع) به شهادت رسید جوانی از خیمه بیرون آمد و در حالی که نگران به نظر میرسید به سمت راست و چپ خود نگریست. سواری به او حمله برد و ضربتی به او زد. از نام و نشانش پرسیدم، گفتند او «محمد بن ابی سعید» است از نام و نشان قاتلین پرسیدم، گفتند: «لقیط بن ایاس جهنی» است.
- محمد بن مسلم بن عقیل:
محمد بن مسلم، به همراه جمعی از هاشمیان، پس از شهادت «عبد الله بن مسلم» به سوی دشمن حمله برد. او در این حمله که 27 سال از عمرش می گذشت، به شهادت رسید.
- حسن بن حسن (مثنی):
کنیه او، ابو محمد و مادرش «خوله دختر منظور فزاریه» است. حسن مثنی در حماسه عاشورا، 17 ساله بود. امام حسین(ع) یکی از دو دختر خود ـ سکینه و فاطمه ـ را برای ازدواج به او پیشنهاد کرد و فرمود: هر کدام را که دوست داری، انتخاب کن. حسن از پاسخ دادن، حیا کرد. آن گاه فرمود: برای تو فاطمه را بر میگزینم، همانا او بیشترین شباهت را با مادرم زهرا(س) دارد. سپس او را به ازدواج حسن در آورد. حسن مثنی در روز عاشورا در مبارزه با دشمن، 17 نفر را کشت. او در این نبرد هیجده زخم برداشت و دست راستش قطع شد و به زمین افتاد. او در میان اسیرانی بود که به کوفه آورده شدند، سپس داییاش او را از میان اسیران جدا کرد و به مداوای وی پرداخت و سپس، حسن مثنی را به مدینه برد.
منبع: نامه نيوز
جوانانی که امام حسین(ع) را در روز عاشورا یاری دادند
14 جوان در صحرای کربلا برای حفظ اسلام جنگیدند که از میان آنها فقط داماد امام حسین(ع) و امام زینالعابدین(ع) به اسارت درآمدند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از «مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات»، قرائن و مشخصات موجود، گواه بر این است که بسیاری از یاران هاشمی و نیز غیرهاشمی، جوان بودهاند که در لا به لای متون تاریخی، گاه اشارههایی از این واقعیت به چشم میخورد.
اکنون به یاران جوان امام(ع) که منابع کهن تاریخی به جوان بودن آنها تاکید کردهاند، اشاره میشود:
- ابراهیم بن علی(ع): او از فرزندان علی(ع) و از شهدای کربلا است. ابراهیم به هنگام شهادت، 20 ساله بود.
- جعفر بن عقیل: جعفر در سن 22 سالگی در حماسه کربلا شرکت کرد و در کنار برادرانش جنگید. او پانزده نفر از دشمنان را کشته و سپس به شهادت رسید.
- جعفر بن علی: مادر وی امالبنین است و به هنگام تولد، امام علی(ع) نام فرزند خود را به پاس برادرش، جعفر طیار، جعفر نامید. او در سن 19 یا 21 سالگی در کربلا حاضر بود و در کنار برادرانش جنگید. جعفر سپس به دست «خولی بن یزید» به شهادت رسید.
- سیف بن حارث و مالک جابری: «سیف» به همراه «مالک جابری» ، که عمو زادهاش بود، و غلامشان «شبیب» به حضور امام(ع) آمدند. آن 2 جوان، روز عاشورا، چون تنهایی و مظلومیت امام(ع) را دیدند، گریان نزد امام(ع) آمدند. امام حسین(ع) از آنان پرسید، چرا گریه میکنید؟ به خدا من امید دارم که بعد از ساعتی، خرسند شوید. آنان گفتند: فدایت شویم، برای خود گریه نمیکنیم، گریه ما برای شماست. آن 2، همراه هم و پس از شهادت حنظله، آماده رزم شدند و به او درود فرستادند و امام(ع) نیز در حق آنان دعا نمود. آن دو با هم جنگیدند و به فیض شهادت نایل شدند.
- عبد الله بن علی: مادر وی امالبنین و 8 سال پس از تولد برادرش عباس به دنیا آمد. عبدالله در سن 25 سالگی در حماسه کربلا حضور یافت. او در آبرسانی به خیمهها، برادرش ابوالفضل را همراهی میکرد. چون اصحاب امام حسین(ع) و برخی از هاشمیان به شهادت رسیدند، عباس(ع) به برادران مادری خود که عبدالله، جعفر و عثمان بودند، فرمود: ای فرزندان مادر به پیش تازید تا جنگیدن شما را نظاره کنم. نخست عبدالله در خواست عباس را در یاری امام(ع) پاسخ گفت و به سمت میدان رفت. و به دست «هانی بن ثبیت حضرمی»، به شهادت رسید.
- عبد الله بن مسلم بن عقیل: مادر عبدالله، رقیه دختر علی(ع) است. او پس از علیاکبر به میدان رفت. در میدان جنگ «عمر بن صبیح صدائی» به مقابل او رفت و ابتدا تیری به پیشانی و سپس تیر دیگری به قلبش زد. در آن حال، عبدالله بر زمین افتاد و کوفیان وی را محاصره کرده به شهادت رساندند. سن عبدالله بن مسلم به هنگام شهادت 26 ساله بود.
- عثمان بن علی: عثمان، فرزند امالبنین و 2 سال پس از برادرش عبدالله به دنیا آمد. او در حماسه عاشورا 23 سال داشت و با تیری که «خولی بن یزید» پرتاب کرد از اسب افتاد، و به دست مردی از بنی دارم به شهادت رسید.
- علی بن حسین (علی اکبر): مادر علیاکبر، لیلی دختر «ابن مرة بن عروة ثفقی» است. سن او را در حماسه کربلا جوانی 18 ـ 27 و 31 ساله نوشتهاند. علیاکبر نخستین فرد هاشمی بود که به سوی میدان رزم رفت. او چون شهادت همه یاران پدر را دید، نزد پدر آمد و اجازه میدان خواست، امام(ع) به او اجازه داد. علیاکبر آن گاه به سپاه دشمن حمله برد و جنگ سختی کرد و بسیاری از دشمنان را کشت.
- امام زین العابدین (علی اوسط): امام زین العابدین(ع) به سال 38 ق به دنیا آمد. مادرش «شهربانو» دختر یزگرد، شاه ایران بود. امام زین العابدین(ع) در آن ایام به شدت بیمار گردید. او در حماسه کربلا، جوانی 23 ساله بود.
- محمد اصغر بن علی(ع): نام مادر محمد اصغر «لیلی بنت مسعود ثقیفه» است. کنیه او «ابوبکر» بوده است. وی در کربلا 25 سال از عمرش گذشته بود. او در روز عاشورا به میدان رزم رفت و رجزی خواند و توسط مردی از قبیله همدان به شهادت رسید.
- محمد بن ابی سعید بن عقیل: «محمد بن ابی سعید»، پس از شهادت امام حسین(ع) به میدان آمد، به گفته «حمید بن مسلم» وقتی امام(ع) به شهادت رسید جوانی از خیمه بیرون آمد و در حالی که نگران به نظر میرسید به سمت راست و چپ خود نگریست. سواری به او حمله برد و ضربتی به او زد. از نام و نشانش پرسیدم، گفتند او «محمد بن ابی سعید» است از نام و نشان قاتلین پرسیدم، گفتند: «لقیط بن ایاس جهنی» است.
- محمد بن مسلم بن عقیل: محمد بن مسلم، به همراه جمعی از هاشمیان، پس از شهادت «عبد الله بن مسلم» به سوی دشمن حمله برد. او در این حمله که 27 سال از عمرش می گذشت، به شهادت رسید.
- حسن بن حسن (مثنی): کنیه او، ابو محمد و مادرش «خوله دختر منظور فزاریه» است. حسن مثنی در حماسه عاشورا، 17 ساله بود. امام حسین(ع) یکی از دو دختر خود ـ سکینه و فاطمه ـ را برای ازدواج به او پیشنهاد کرد و فرمود: هر کدام را که دوست داری، انتخاب کن. حسن از پاسخ دادن، حیا کرد. آن گاه فرمود: برای تو فاطمه را بر میگزینم، همانا او بیشترین شباهت را با مادرم زهرا(س) دارد. سپس او را به ازدواج حسن در آورد. حسن مثنی در روز عاشورا در مبارزه با دشمن، 17 نفر را کشت. او در این نبرد هیجده زخم برداشت و دست راستش قطع شد و به زمین افتاد. او در میان اسیرانی بود که به کوفه آورده شدند، سپس داییاش او را از میان اسیران جدا کرد و به مداوای وی پرداخت و سپس، حسن مثنی را به مدینه برد.
تا خیمهي تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
با عطر سیب پیرهنت مست می شویم
شیدائی قبیلهي عشق و عقیده ایم
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم
عشق تو را به قیمت جان ها خریده ایم
لب تشنه ایم و در صف پیکار میرویم
وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده ایم
کی دست میکشیم از این طوف عاشقی؟
با آنکه صد جراحت شمشیر دیده ایم
جان میدهیم و یک سر مویت نمیدهیم
در کربلا حماسهي عشق آفریده ایم
هفتاد و دو صحیفهي با خون نوشته ایم
هفتاد و دو کتیبهي در خون تپیده ایم
در جسم ما هنوز تب جانفشانی است
«هَل مِن مُعِین» بی کسی ات را شنیده ایم
خورشید نیزه ها شدی و در هوای تو
بر روی نیزه مثل ستاره دمیده ایم
شاعر: یوسف رحیمی
السلام عليك يا ابا عبدالله
امام حسين عليه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
بخيل واقعي كسي است كه نام مرا بشنود ولي بر من صلوات نفرستد.
وسائل الشیعه،ج 7،ص204
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم