مدرسه علمیه فاطمه الزهراء (س)مرند

آمار

  • امروز: 641
  • دیروز: 50
  • 7 روز قبل: 220
  • 1 ماه قبل: 2084
  • کل بازدیدها: 150847
  • خانه 
  • عکس غرور 
  • تماس  
  • ورود 

رهبری

 

مهمترين تناقض رفتاري: ( دورویی و ظاهرسازی)

16 آذر 1391 توسط جعفرثانی

مهمترين تناقض رفتاري: ( دورویی و ظاهرسازی)

دورویی و ظاهرسازی رفتاری است که باعث ناراحتی و آزردگی بسیاری می‌شود . این نوع رفتار بر دوستی و ارتباطات خانوادگی، اجتماعی، شغلی و غیره آسیب می‌زند و باعث بی‌اعتمادی را در بين افراد پخش مي كند. برخي محققان علت پيدايش ظاهر سازي را به افول تعلق دینی نسبت می‌دهند و ادعاي‌شان این است که به هر اندازه‌ی تعلق به دین و دینداری کمتر گردد، به همان اندازه رفتار نامناسب، و از آن میان دورویی، در میان اجتماع بیشتر می‌گردد. عده‌ای آن را به زوال اخلاق و اخلاق‌ورزی در جامعه و ضعف نظام تربیتی و فرهنگی ربط می‌دهند و مدعی‌اند ضعیف‌تر شدن رویکرد اخلاقی و معنوی بانی اساسی و اصلی دورویی در میان افراد اجتماع است. بعضی‌ها آن را مختص دنیای سیاست می‌دانند و انگشت انتقاد را به طرف سیاستمداران و دولتمردان اشاره می‌روند و ادعای‌شان براینست که این دنیای سیاست است که مملو از نیرنگ و فریب و تملق و چاپلوسی و نمامی و خبرچینی و ظاهرسازی و ظاهرنمایی است و به عامه مردم ارتباط خاصی ندارد. در این میان، عده‌ای دیگر جوامع دیندار را دوروتر و ظاهرسازتر می‌پندارند و گمان‌شان براینست که مردم دیندار به علت ناتوانی در انجام آنچه باور دارند یا ادعا می‌کنند، از دورویی و ظاهرسازی بیشتری در رنج‌اند. ابتدا بايد واژه دورو وظاهرساز را تعريف و تحليل كنيم: فردی که وانمود می‌کند دارای پاکدامنی، تقوا، اخلاق، ایمان دینی، اصول، و غیره است، ولی در حقیقت این ویژگی‌ها را ندارد، به خصوص فردی که اعمالش برخلاف این مدعاست. شخصی که رفتارهای مناسب و مورد پسند اجتماع را جعل می‌کند، در حالی‌که زندگی خصوصی‌اش، ایده‌هایش، و گفتارش با ادعاهایی که می‌کند، در تضاد است. البته این تعاریف فقط در سطح، یعنی رفتار و گفتار فرد، توجه و تمرکز می‌کنند. برای شناخت بهتر این پدیده رفتاری، باید آن را بیشتر کاوید تا به تعاملات درونی فرد پی برد و مکانیزم‌هایی که منجر به این نوع رفتار می‌گردند را شناسایی کرد. علم روانشناسی، با روشنایی انداختن بر نوع رفتار، تفکر، و عواطف فرد می‌تواند دراین زمینه ما را کمک کند. نگارنده نیز در اینجا از دستاوردهای این علم برای شناسایی بهتر این رفتار کمک می‌گیرد. با فرض اينکه فردی رفتار و گفتارش با باورهایش همخوانی نداشته باشد، چه مشکلی پیش می‌آید؟ جدا از این‌که این ناهمخوانی بر آبرو و حیثیت اجتماعی او لطمه وارد می‌کند، مشکل دیگری که ایجاد می‌گردد این است که به هر اندازه این تضاد و اختلاف میان باور و رفتار بیشتر گردد، به همان اندازه اضطراب و تنش درونی فرد افزایش می‌یابد. فرد با خود دچار یک جنگ درونی می‌شود، خود را سرزنش می‌کند، و بر خود فشار وارد می‌کند. آنهایی که دیندار هستند، به توبه و نیایش پناه می‌برند؛ بعضی‌ها احتمالا نگرانی خود را با افراد دیگر در میان می‌گذارند؛ بعضی‌ها در خود فرو می‌روند، گوشه‌گیر می‌شوند، و حتي احساس افسردگی می‌کنند. ولی روی دیگر سکه این است که اگر این حالت ادامه پیدا کند، دورویی می‌تواند در بعضی افراد به عنوان یک عادت درآید و شخص به موجودی تبدیل شود که هر نوع رفتاری که از او سر می‌زند را توجیه کرده و برای‌شان دلیل بتراشد. پیش از این‌ دسته‌بندی افراد دورو لازم است آن دسته از افرادی که کمتر احتمال دورو بودن‌شان می‌رود را شناسايي شوند. آن دسته افرادی که به سیستم عقیدتی خود سخت پایبند هستند و کوشش‌شان براینست تا رفتار‌شان هیچ زمانی در تضاد با عقاید‌شان قرار نگیرد. اگر اختلافی نیز بروز کند، آنها آن را توجیه نمی‌کنند، چون نظام باور‌شان بر اساس منطق عینی – بی‌طرفانه و یا عقیده کورکورانه است. در اینجا بحث این نیست که منبع اعتقادی این افراد چیست (ادیان آسمانی یا مکاتب زمینی، نظام اخلاقی، قانون، و غیره)؛ بحث این است که میزان پایبندی‌شان بالاست. یک‌عده افراد دیگری نیز هستند که به صورت مکرر باورهای خود را بر اساس رفتار‌شان تنظیم می‌کنند و بنابراین در یک جدال درونی قوی واقع نمی‌شوند. باور و درک این افراد از واقعیت طوری شکل می‌گیرد که با آرزوها، امیال، و نقایص فردی‌شان سازگار باشد. به تعبیر دیگر، این افراد ثبات فکری آنچنانی ندارند و این موضوع برای‌شان نه تنها مشکل‌ساز نیست، بلکه می‌تواند کاملا عادی باشد. بخش‌بندی افراد دورو در دو گروه : - گروه اول شامل دوروهای صادق ظاهری و دوروهای صادق باطنی است. دوروهای صادق ظاهری: ادعاهای این افراد با اعمال‌شان در تضاد است. یعنی برخلاف آنچه در میان مردم می‌گویند، عمل می‌کنند. پس چرا این گروه را صادق می‌گویند؟ دلیل آن این است که ادعاهای این افراد مطابق باورهای‌شان است؛ یعنی درست است که مخالف آنچه می‌گویند، عمل می‌کنند، ولی به آنچه می‌کنند، باور دارند. دوروهای صادق باطنی: این افراد در بسیاری موارد باورهای درونی‌شان را بیان نمی‌کنند، با آنکه این باورها در تضاد با رفتار‌شان است. اینها با خود صادق‌اند، با آنکه می‌دانند رفتار‌شان برخلاف باورهای‌شان است. - گروه دوم شامل دوروهای متقلب ظاهری و باطنی است. دوروهای متقلب ظاهری: این افراد نه تنها ادعاهای‌شان با رفتار‌شان در تضاد است، بلکه این ادعاها با باورهای درونی‌شان نیز همخوانی ندارد. مثلا فرد ادعا می‌کند که صادق است، ولی در عین زمان دروغ می‌گوید، و این در حالی‌است که در باطن نیز به راستگویی و صداقت باور چندانی ندارد. به عبارت دیگر، این افراد به آنچه می‌گویند باور دارند، اصلا باور ندارند. تعدادی از افراد که متعلق به گروه «دوروهای صادق ظاهری» هستند در صورتی که رفتار ناهماهنگ و متضاد خود را ادامه دهند، به این گروه، گروه «دوروهای متقلب ظاهری» سقوط می‌کنند، یعنی دیگر به آنچه که در میان مردم می‌گویند باور ندارند، چه برسد به اینکه به این گفته‌ها و مدعیات عمل کنند. دوروهای متقلب باطنی: این افراد به آنچه ادعا می‌کنند، عمل می‌کنند. به تعبیر دیگر، گفتار‌شان با رفتار‌شان مطابق است، ولی این گفتار با باورهای درونی‌شان در تضاد است. این افراد به آنچه می‌گویند باور دارند، عمل می‌کنند، ولی اساسا به گفته‌ها و کارهای خود باور ندارند. این افراد همیشه در تلاش این‌اند که دیگران را از خود راضی نگهدارند و نظام عقیدتی‌شان قوت چندانی ندارد. اینها شاید در خود توان مقابله یا مخالفت با دیگران را نداشته باشند و علی‌رغم میل باطنی توافق خود را نشان بدهند. در ظاهر خود را مهربان تبارز دهند، ولی در باطن خشمگین و ناراحت باشند. حالا سوال این است: چرا یک شخص طلبه تبدیل به یک فرد دورو می‌شود، آنهم از نوع صادق آن در بهترین وضعیت، و از نوع متقلب آن در بدترین وضعیت؟ یکم – شک و تردید در اعتقاد: وقتی فرد صد درصد به باورهای خود مطمئن نباشد، این تردید بر روی رفتارش تاثیر می‌گذارد و تطابق میان باور و عمل کمتر می‌گردد. دوم – امیال و آرزوهای نفسانی: در مواردی فرد بر اساس تمایلات و تکانه‌هایی عمل می‌کند که با باورهایش همخوانی ندارند. سوم – میزان دشواری سیستم عقیدتی: در صورتی‌که استانداردهای یک نظام عقیدتی بالا باشد که فرد توانایی انجام آنها را نداشته باشد، بخصوص اگر این دشواری در مورد «درست» و «غلط» بودن و «راست» و «ناراست» بودن مسایل باشد، در آن‌صورت رفتار شخص طبیعتا در تضاد با باورهای او واقع می‌شوند. چهارم – عوامل محیطی: رفتار، باورها، سنت‌ها، و ارزش‌های محیطی که فرد در آن به‌سر می‌برد، تاثیری آشکار بر شخصیت و روان او دارد. رفتارهای تناقض‌آلود والدین، مسوولین امور، دوستان، و غیره قبح دورویی را کاهش می‌دهد و برای فرد حتا به شکل یک عادت درمی‌آید. تعداد این عوامل بیشتر از اینهاست و دراینجا فقط چند فاکتور عمده‌ای تذکر رفته‌اند که منجر به رفتار ناهمخوان و ناسازگار می‌گردند. برای اینکه میزان این تضادها را کاست و درجه دورویی را محدودتر ساخت، چه باید کرد؟ قبل ازپاسخگويي به این پرسش، لازم است که به توضیح چسانی و چگونگی هر یک از فاکتورهای منتخب پرداخته شود ، چون این توضیح می‌تواند خود قسمتی از پاسخ برای برون‌رفت از این مشکل رفتاری وباوری باشد. آنچه در قسمت شک و تردید است که میزان این شک و تردید باید کاهش یابد، نه این‌که فرد به هر تلاشی دست زند تا به «یقین» برسد. یقین معمولا در دایره باور دینی معنا پیدا می‌کند، و اگر ایدیولوژیک نگردد، لزوماً جزمیت آن خیلی مضر نخواهد بود. در غیر آن، همان کاهش شک و تردید بهترین گزینه خواهد بود، چرا که اذهان تحلیل گر و کاوش گر معمولاً تفکر انتقادی و تحلیلی را به کار می‌برند و به راحتی به یقین نمی‌رسند و یا هم دغدغه‌شان لزوماً رسیدن به یقین کامل نیست. در مورد فاکتور دوم، چون قرار نیست بحث نگارنده ارزشی باشد، بنابرین به امیال و آرزوهای نفسانی نه به عنوان یک پدیده منفی، بلکه به عنوان جزیی از ماهیت و طبیعت انسان نگریسته می‌شود. شناخت هر چه بیشتر این تمایلات در تنظیم رفتار بهتر کمک می‌کند و نمی‌گذارد تا تنش و اضطراب درونی فرد به صورت افسارگسیخته‌ای بر او حاکم گردد. به طور مثال، در بعضی محیط‌ها، به تمایل جنسی و ارتباط جنسی به دیده منفی نگریسته می‌شود و حتا ارتباط جنسی را تعدادی یک عمل «کثیف» و «زشت» می‌دانند، در این صورت نوجوانان و جوانان طبیعتا تحت فشار شدید قرار می‌گیرند و گاه احساس گناه و تقصیر می‌کنند. شناساندن این‌که تمایلات جنسی جزیی از ماهیت وجودی انسان است، و راهنمایی‌های لازم در قسمت تغییرات جسمی که برای یک نوجوان به وقوع می‌ پیوندد، می‌تواند دراین زمینه بسیار کمک‌ کننده باشد. و بالاخره درجه دشواری سیستم عقیدتی‘ گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می‌گردد جهان بر مردمان سختکوش به هر میزانی که استانداردها و باورهای یک نظام عقیدتی وارزشی را بالاتر ببریم، به همان اندازه عملی کردن آنها دشوارتر و احتمال شکست فرد در به انجام رساندن آنها زیادتر می‌گردد. به هر اندازه ایده‌آل‌ها دست نیافتنی‌تر باشند، به همان اندازه فشار بیشتری بر فرد وارد آمده و میزان نارضایتی‌اش بیشتر می‌گردد. بعضی از انواع تفسیر دینی –مثلا تفسیری که خوارج، طالبان، و بنیادگرایان مسلمان یا غیرمسلمان از متون مقدس دارند – تفسیر بسیار سختگیرانه، خشک، غیرقابل انعطاف، و خشن است، و با طبیعت انسانی زیاد همخوانی و سازگاری ندارد، به همین دلیل است که اضطراب درونی و احساس گناه و تقصیر به علت ناکام ماندن در به انجام رساندن تکالیف شرعی می‌تواند سبب دورویی این افراد گردیده که برای مقابله با آن، آنها دست به سختگیری بیشتر بر خود و دیگران زده و رفتار‌شان با خشونت بیشتر و حتا جنایت همراه می‌گردد. بعضی از خانواده‌ها نیز که بر اطفال و نوجوانان و حتي جوانان خود سختگیری بیشتری را اعمال می‌کنند، در حقیقت بر روندی پافشاری می‌کنند که منجر به پوشاندن حقیقت توسط فرزندان‌شان می‌شود. فرد برای این‌که از فشار جسمی و روانی رهایی یابد، برخلاف آنچه در دل دارد عمل می‌کند یا سخن می‌گوید و برعکس. مثال دیگر آن باورهای سنتی و دینی با نوع رفتار است، به خصوص زمانی که فرد از یک محیط به محیط دیگری منتقل می‌شود. یک فرد تربیت یافته در یک فامیل با جامعه سنتی با تعامل در یک جامعه مدرن دچار یک سلسله چالش‌ها می‌گردد که اگر با آنها به صورت منطقی و معقول توجه نشود، منجر به دورویی و تضاد رفتاری و باوری می‌گردد. اين فاكتور در بين طلبه ها بيشتر محسوس است. فاکتور چهارم خود ناشی از خصوصیات، نابسامانی‌ها و عوامل دیگری است که نیاز به بحث و پژوهش بیشتر و تحقیقات دامنه‌دارتر در حوزه سنت و فرهنگ یک جامعه دارد ولی به صورت مختصر می‌توان گفت در جوامعی که تک‌فکری و جزم‌اندیشی حاکم باشد و فضا برای تحلیل، تفکر، نواندیشی، نوزایی فکری، نوآوری، خلاقیت‌های فرهنگی-هنری، و فعالیت‌هایی از این دست مساعد نباشد یا محدود باشد، و بالاخص اگر جامعه، جمع‌گرا باشد و ارزش‌های رفتاری فرد بر اساس معیارهای گروهی و قبیله‌ای سنجیده شود، همرنگ بودن با جماعت تقریبا حیاتی است و شخص، در صورتی که متفاوت بیاندیشد، بالاجبار به گفتار یا اعمالی دست می‌ زند که با باورهای درونی‌اش در تضاد قرار می‌گیرند. حالا زمان پاسخگويي به اين سوال است كه‘ چطور می‌شود میزان تضادها را کاهش داد و دورویی را محدودتر ساخت؟ دورویی از هر نوع آن که باشد به باورهای ما ارتباط می‌گیرد. این باور‌ها هستند که سرمايه هاي ما و در اکثریت موارد رفتار ما را شکل می‌دهند؛ بنابرین کار باید روی پاک‌ سازی و بهسازی باورها صورت گرفته تا بتوان رفتارها را با آنها هماهنگ ساخت. به صورت فردی، کوشش برای درک و فهم بی‌طرفانه حقیقت، و در صورت امکان تلاش برای ادراک مفاهیم به صورت منطقی، تحلیلی و در صورت امکان علمی، راه را برای شناخت فردی به شکل موثرتری باز می‌کند و میزان آگاهی شخص را در رابطه به رفتارهای تناقض‌آمیزش افزایش می‌دهد.و نسل فرهيخته و طالبان علم بيشتر به عمق بخشي و بصيرت در زمينه رفتارهاي ديني بصورت منطقي و تحليلي نياز دارند؛اميدواريم با مديريت و برنامه ريزي هاي صحيح و دلسوزانه شاهد تحقق اهداف عالي حوزه ها باشيم.

 نظر دهید »

طلبه تازه كار

15 آذر 1391 توسط جعفرثانی

طلبه تازه كاري فهميد كه در ضَرَبَ ‘هُوَ مستتر است قلم تراش را برداشت و شروع به تراشيدن ضَرَبَ كرد‘كاغذ كم كم پاره شد و اتفاقاً در صفحه قبل ‘يك هُوَ نوشته شده بود طلبه با خوشحالي فراوان به لهجه رشتي گفت:پيداش كردم.

آداب الطلاب ص443

 نظر دهید »

طلبه موثر کیست؟

13 آذر 1391 توسط جعفرثانی

طلبه موثر کیست؟ آیةالله استادی طلاب جوان اگر بخواهند پاک باشند، باید برنامه‌های تصویری تلویزیون را فراموش کنند، سراغ هر کتابی نروند و با هر مجله‌ای به خصوص مجلاتی که پر از تصاویر هنرپیشه است انس نگیرند. طلاب باید از افراط و تفریط در هر کاری به خصوص امور سیاسی و قضاوت درباره افراد از افراط و تفریط بپرهیزند. افراط و تفریط در هیچ کاری جواب نمی‌دهد و اگر شما طلاب بخواهید اثرگذار باشید باید در همه امور حد وسط را رعایت کنید که سفارش قرآن و روایات است. در امور سیاسی و در قضاوت درباره دیگران افراد و گروهها به خصوص اهل علم باید بدور از افراط و تفریط باشد زیرا افرط و تفریط موجب کج سلیقگی می‌شود.افراط و تفریط در هر کاری ناپسند است. طلبه موثر کسی است که مهذب، معتدل و باسواد باشد؛ اهل علم باید طوری زندگی کند که در همه امور معتدل باشد و به بهانه درس خواندن خانواده خود را از نعمت حضور و نیازهای آنان محروم نکند. در زمانی قرار گرفته‌ایم که اهل علم اگر می‌خواهند موثر باشند باید ملا باشند زیرا امروز با گذشته فرق کرده است و اطلاعات پراکنده مردم و به خصوص جوان‌ها زیاد شده است. روحانی اگر بخواهد در شهر و روستا و در داخل و خارج کشور اثر بگذارد باید به معنای واقعی باسواد و ملا باشد. در زمان ما کسی اگر بیسواد باشد با داشتن لباس و عمامه نمی‌تواند اثرگذار باشد بلکه باید با سواد باشد و البته با سوادی تنها هم کافی نیست و باید تقوا هم داشته باشد. اگر کسی علامه دهر هم باشد اما تقوا نداشته باشد و اخلاق اسلامی را رعایت نکند موثر نیست. مشکلی که امروز بسیاری از جوانها دارند و شاید برخی طلاب هم داشته باشند این است که خطورات بد قلبی دارند که می‌خواهند از آنها راحت شوند؛ راه نجات و رهایی از این مسایل این است که برنامه‌های تصویری صدا و سیما چه خوب و چه بد را کنار بگذارید. اگر کسی علامه دهر هم باشد اما تقوا نداشته باشد و اخلاق اسلامی را رعایت نکند موثر نیست. طلاب جوان اگر بخواهند پاک باشند، باید برنامه‌های تصویری تلویزیون را فراموش کنند، سراغ هر کتابی نروند و با هر مجله‌ای به خصوص مجلاتی که پر از تصاویر هنرپیشه است انس نگیرند. طلبه‌‌ای که خودش دنبال دنیا باشد نمی‌تواند به مردم بگوید دنبال دنیا نروید زیرا حرف او اثری نخواهد داشت.

منبع: شیعه آنلاین تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان

 نظر دهید »

مرگ سرخ یا زندگی ننگین؟

11 آذر 1391 توسط جعفرثانی

مرگ سرخ یا زندگی ننگین؟

امام حسين (عليه‌ السلام):

أمّا واللهِ لا أُجِیبُهُم إلی شَيءٍ مِمّا یُریدُونَ حتّی ألقَی اللهَ تَعالی وأنَا مُخَضَّبٌ بِدَمي.

هان! به خدا سوگند به ذرّه‌ای از خواسته‌های آنان پاسخ مثبت نخواهم داد، تا در حالی‌که به خون خویش رنگین شده باشم به دیدار خداوند متعال نایل آیم.

Behold! I swear by Allah that I will not accept anything of their wills so long as I visit Allah, the Almighty, while my beard is colored by my blood.

بحار الأنوار، ج 45، ص 12

 نظر دهید »

آب را گل نكنيد . . .

11 آذر 1391 توسط جعفرثانی

آب را گل نكنيد . . . شايد از دور علمدار حسين

آب را گل نكنيد . . . شايد از دور علمدار حسين ، مشك طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام،‌ مي رسد تا كه از اين آب روان، پر كند مشك تهي ، ببرد جرعه آبي برساند به حرم، تا علي اصغر بي شير رباب، نفسش تازه شود و بخوابد آرام .. .

آب را گل نكنيد . . . كه عزيزان حسين، همگي خيره به راهند كه ساقي آيد، و به انگشت كرم،‌ گره كور عطش بگشايد . . .

آب را گل نكنيد . . . ‌كه در اين نزديكي،‌عابدي تشنه لب و بيمار است، در تب و گريه اسير . . .

آب را گل نكنيد . . . كه بود مهريه مادرشان، نه همين آب كه هر جاي دگر، رود و نهري جاريست، مهر زهراي بتول است، از اين است كه من ميگويم،‌ آب را گل نكنيد، آب را گل نكنيد . . .

صلي الله عليك يا مظلوم يا اباعبدالله الحسين (ع)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 99
  • 100
  • 101
  • ...
  • 102
  • ...
  • 103
  • 104
  • 105
  • ...
  • 106
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 137
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

صلوات

موضوعات

  • همه
  • حدیث
    • پیامبر اعظم
  • مقالات
  • مناسبات
  • تاریخی
  • شهدا
  • یاران انتظار
  • پژوهش دینی
  • احکام
  • سیاست دینی
  • علمی
  • هنری
  • روایات
  • حکایات
  • دل نوشته ها
  • ناگفته ها
  • روانشناسی
  • نشست تبلیغی
  • جلسه کاری
  • مسابقات
  • همایش
  • فعالیت های تبلیغی
  • کلام رهبر

جستجو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

amar

وبلاگ استت

| وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس